ارتباطات سیاسی
استاد: قربانی
سیاست چیست؟
سیاست پدیده ای اجتماعی است که موجودیتی حقیقی دارد و برای فهم ابعاد مختلف آن نیازمند ادراک درونی و تفهیمی است . واژه سیاست کلمه ای است که در گفتگوهای روزانه از سوی همه مردم به کرات استفاده می شود. اما اگر بخواهیم تعریف دقیقی ازآن ارایه دهیم به دلیل وسعت و گستردگی موضوعی آن با پیچیدگی و دشواری خاصی مواجه می شویم.
سیاست از واژه های پارادوکسیکال و سهل و ممتنع است.
سیاست در لغت به معنای تصدی شئون ملت و تدبیر امور مملکت است. در زبانهای اروپایی پلتیک معادل سیاست است که از کلمه یونانی پولیس به معنای مدینه و شهر گرفته شده است. به همین دلیل در یونان باستان علم سیاست را علم اداره پولیس یا اداره مدینه یا مدن می دانستند.
معنای اصطلاحی سیاست :
سیاست را به معنای عام و معنای خاص تقسیم می کند. در معنای عام هرگونه راهبرد و روش و خط مشی برای اداره یا بهکرد هر امری از امور شخصی یا اجتماعی است.
سیاست به معنای خاص اموری است که مربوط به دولت و مدیریت و تعیین شکل و چگونگی فعالیت آن باشد. همچنین کوششی که برای بدست آوردن قدرت یا بکارگیری آن صورت می گیرد.
تعاریفی چند از سیاست
دو تعریف و نظریه از سیاست : 1- رئالیستی : عرصه سیاست و مبارزه
2- ایده آلیستی : سیاست در برقراری نظم وعدالت
تعریف افلاطون و ارسطو از سیاست : نیکی کردن به مردم و رساندن جامعه به سعادت و رستگاری.
تعریف ماکیاول از سیاست : سیاست عبارت است از تشخیص هدف شخص سیاست مدار تشخیص داده و بدست آوردن با هر وسیله ای که ممکن باشد.
تعریف جان اف کندی از سیاست : سیاست میدان مبارزه ای است که در آن انسان باید مراقب باشد و ببیند اگر رسیدن به مصلحت درجه اول میسر نیست ، مصلحت درجه دوم را بیابد ، در واقع سیاست عرصه ایست که پیوسته انسان باید بین دو خطا کوچکترینش را انتخاب کند.
تعریف هارولد لاسول ار سیاست : سیاست به معنای علمی یعنی که می آموزد ، چه کسی می برد، چه زمانی می برد، چرا می برد و چگونه می برد.
تعریف ماکس وبر از سیاست : سیاست یعنی حرفه و تلاشی برای مشارکت در کسب قدرت درهررده ای از تشکیلات اعم از گروهها و قدرتها.
تعریف واژه سیاست در فرهنگ دهخدا : تدبیر امورو مصلحت اندیشی و دور اندیشی.
تعریف واژه سیاست در فرهنگ معین : حکمراندن به رعیت و اداره کردن امورداخلی و خارجی کشور و همچنین به معنای داوری ، سزا ،تنبیه و جزا آورده است.
تاریخچه: کهن ترین آثار مربوط به روابط سیاسی به دوران قدیم یا آثار ارسطو و افلاطون برمی گردد. افلاطون در کتاب جورجیاس درباره فن سخنوری برای دستیابی به قدرت به تفسیر نوشته است. در قرون وسطی سیاست و روابط سیاسی در آثار کسانی چون آگوستین ماهیتی قدسی داشت.
در عصر جدید و پس ار رنسانس که به دوران روشنگری معروف شد، سیاست وارتباطات سیاسی در آثار کسانی چون ولتروهاپس معنا و مفهوم جدیدی پیدا کرد. سیاست از آسمان به زمین آمد و همراه با دستاوردهای علوم تجربی و تحولات مادی در جامعه شکل علمی بخود گرفت. علم سیاست مدرن که به مطالعه رفتار انسان می پردازد، تا حدود زیادی قابل پیش بینی و کمیت پذیر شد.
جایگاه ارتباطات سیاسی در جامعه