محمد اسکندری - روابط عمومی - گرایش رسانه

که مازندران شهر ما یاد باد

که مازندران شهر ما یاد باد

public relations روابط عمومی

بایگانی

روابط عمومی گرایش رسانه : مدیریت فرهنگی و هنری

يكشنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۶، ۰۷:۲۱ ب.ظ

مدیریت فرهنگی و هنری

 

  استاد:  خیرخواه


سازمانها در معنای وسیع کلمه، رکن اصلی اجتماع کنونی اند و مدیریت، مهم-ترین عامل در حیات، رشد و بالندگی یا مرگ سازمان ها تلقی میشود. مدیران، روند حرکت از وضعیت موجود به سوی وضعیت مطلوب مطلوب را هدایت، کنترل و رهبری می کنند.  امروزه، انواع خدمات و تولیدات مورد نیاز جامعه را سازمانهای گوناگون فراهم می کنند هر سازمانی با انجام دادن وظایف چند گانه یا تخصصی، هدف های عام یا خاصی را برای جامعه و مردم آن متحقق می سازد.

از ابتدای تاریخ، ضرور تمامی زندگی اجتماعی انسانها را به همکاری واداشته است که این همکاری در ابتدا ساده و خودجوش بود ولی با گذشت زمان به تدریج پیچیده و دشوار شد و با آگاهی توأم شد.

تعریف سازمان :

مفهوم سازمان مانند بسیاری از مفاهیم علوم اجتماعی و انسانی، تعاریف گوناگونی دارد. و در اکثر تعاریف ارائه شده از روابط افراد در انجام وظایف و عقلانی ساختن امور جمعی برای رسیدن به هدف سخن کننده شده است.

سازمان¬ها از ترکیب اجتماعی افرادی که به طور گروهی کار می¬کنند تشکیل می¬شوند. لذا سازمان به مفهوم کلی عبارت است از :

روابط منظم افرادی که تحت سلسله مراتب مختلف آماری وظایف مختلف ولی دارای هدف یا اهداف مشترک¬اند و برای نیل به آنها همکاری دارند.

هدف¬های سازمان درواقع امور هستند که سازمان در راه نیل به آن، برنامه-ریزی می¬کنند و روش خاصی را با فراهم آوردن امکانات لازم تدارک می¬بیند.

دلائل وجود سازمان :

راز وجود سازمان¬ها در چیست؟ آیا زندگی انسان بودن سازمان، می¬توانست کیفیتی را که امروزه دارد داشته باشد؟

1- سازمانها به جامعه خدمت می کنند. آنها این امکان را به وجود می¬آورند که ما بتوانیم همانند شهروندان متمدن در کنار هم زندگی کنیم.

2- سازمانها ما را در تأمین هدف ما یاری می دهند.

3- سازمانها جریانی از دانش و آگاهی ارائه می¬دهند. انسان برای رسیدن به آرزوها و خواسته های خود همیشه به دنبال دانش مکتوب است که او را به جلو هدایت کند. که این کار از طریق سازمان¬هایی مانند دانشگاه¬ها، موزه¬ها مسیر است.

4- سازمانها مسیر شغلی ما را تعیین می کنند.

5- سازمانها یکی از منابع دست یابی افراد به رزق و روزی هستند.

 

انواع سازمان :

سازمانها را براساس کارکرد و اهداف به دو دسته عمده سازمان رسمی و غیر رسمی دسته بندی می کنند.

الف: سازمان رسمی

عبارت است از مجموعه ای از افراد که با استفاده از هماهنگی معقول و ارتباط منظم و منطقی و با انجام وظایف مستمر برای تحقق هدف یا اهداف مشترکی فعالیت می کنند.

عناصر مهم سازمان رسمی :

* هدف- اولین عنصر هر سازمان که ضرورت، علت و فلسفه وجودی آن را توجیه می کند، هدف آن است. مثلاً هدف وزارت آموزش و پرورش همگانی ساختن تعلیم و تربیت و سازگاری آموزش با نیازهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه است.

* ساختار و تشکیلات- سازمان رسمی در قالب ساختار تشکیلاتی و نمودار سازمانی (فلوچارت) عمل می کند. به عبارت دیگر سازمان رسمی از شبکه¬ای از ارتباطات بین افراد و گروه¬هایی که برای رسیدن به اهداف مشخص سازمان، طی روابطی منظم و با ایجاد هماهنگی در امور همکاری دارند و ارتباط و همکاری آنها براساس قوانین و مقررات و مدون، به صورت افقی و عمودی صورت می پذیرد.

* فرایند انجام کار- مجموعه روشها، اسلوب¬ها، متون و جریان دستورالعمل¬ها و آئین¬نامه¬هایی است که در هر سازمان برای انجام فعالیت صورت می¬پذیرد. نظیر، برنامه¬ریزی، ارتباطات، هماهنگی، کنترل، نظارت، ارزشیابی و سایر روش¬های نرم افزاری.

* منابع مادی- که شامل ابزار، تجهیزات، ماشین¬ها، مواد و انرژی مورد نیاز سازمان می¬باشد.

* منابع انسانی- شامل تمامی نیروهای شاغل در هر سازمان هستند که عنصر اساسی و هسته مرکزی و به اصطلاح روح هر سازمان رسمی تلقی می¬شوند.

چرا به سازمان رسمی نیاز داریم؟

انسانها به این دلیل سازمان رسمی را ایجاد می کنند که بتوانند آن چه را که به تنهایی قادر به انجامش نیستند با یاری یکدیگر انجام دهند.

در کنار این عامل عوامل دیگری نیز وجود دارد که ایجاد سازمان رسمی را اجتناب ناپذیر می کنند که عبارتند از :

* توانایی ذهنی انسان¬ها محدود است- هر یک از پردازش¬کننده اطلاعات هستیم، چرا که همگی روزانه با حجم انبوهی از اطلاعات مواجه می¬شویم. ما نمی¬توانیم در تمام زمینه¬ها دارای اطلاعات باشیم بنابراین باید تقسیم کار صورت گیرد.

* توانایی و مهارت افراد متفاوت است- به علت تفاوت در آموزش و تجربیات انسانها، گروهی از افراد، برخی از کارها را بسیار خوب انجام می¬دهند در حالیکه در مورد سایر کارها این مهارت را ندارند. سازمان رسمی از این تفاوت استفاده کرده و افراد را در محل¬هایی قرار می¬دهد که به بهترین وجه به دستیابی اهداف سازمان کمک کنند.

* در هر سازمانی محدودیت زمانی و مالی وجود دارد- سازمانها نه تنها از طریق به کارگیری مهارت های متنوع بلکه با افزودن به نیروی کار، دست یابی به اهداف مورد نظر را طی زمانی معین، با منابع مالی معین امکانپذیر می سازند. هنگامی که افراد متعدد، کار واحدی را انجام می دهند، افزایش در تعداد افراد سرعت کار را بالا برده و بدین سان سازمان فشرده تر می شود. از طرفی محدودیت در امکانات و منابع مالی نیز اقتضا می کند که با برنامه ریزی و سازماندهی در یک تشکل رسمی، بتوان از آنها استفاده بهینه کرد.

 

ب: سازمان غیررسمی

ساخت سازمان غیر رسمی ساختی است خود به خود، به طور طبیعی، بدون طراحی از قبل که گاهی میان کارکنان سازمان بنا به ویژگیهای داخل کاری و خارج کاری، روابطی که سازمان رسمی پیش بینی نمی کند به وجود می آید. از سازمان غیر رسمی به عنوان سایه سازمان تعبیر می شود.

در هر صورت سازمان غیررسمی بر سازمان رسمی اثر می گذارد.

مدیریت سازمان رسمی قادر نخواهد بود که در شکل گیری و نحوه پدید آمدن سازمانهای غیررسمی اعمال نظر کند.

چرا سازمان غیررسمی ایجاد می شود؟

افراد دارای نیازهایی هستند که تمایل به ارضای آنها دارند.

اگرچه بسیاری از نیازهای آنها در سازمان های رسمی برطرف می شود ولی این سازمانها پاسخ گوی تمام نیازهای آنها نمی باشد. در نتیجه افراد به دنبال منبع دیگری برای نیل به هدف می باشند.

تأثیرات سازمانهای غیررسمی بر سازمانهای رسمی :

* سازمان غیررسمی مجرای ارتباطی بیش¬تری را برای تشکیلات پدید می-آورد. سازمان غیررسمی از ایجاد شایعه به عنوان وسیله ارتباطی کمک می-گیرد.

* سازمان غیر رسمی به گروه های کاری ثبات و رضایت می بخشد، مثل حس تعلق داشتن و امنیت برای افراد.

* در بسیاری موارد، سازمان غیر رسمی در جبران محدودیت های مدیریتی، یک عامل کمک و یاری رسان به شمار می رود. برای مثال در صورتی که یک مدیر دستور نادرستی یا ناکافی صادر کند زیر دستان در انجام آن داوطلبانه کار را به گونه ای دنبال می کنند که دستور را با نیازهای موقعیت واقعی آن وفق داده و نقاط ضعف را بپوشانند.

مفهوم مدیریت :

صاحب نظران مدیریت با اهداف و سوگیریهای مختلف، تعاریف گوناگون ارائه کرده اند.

* هنر انجام دادن کار بوسیله دیگران (فالت)

* هماهنگ سازی منابع انسانی و مادی در جهت تحقق اهداف (کاست)

* فراگرد هماهنگ سازی فعالیت فردی و گروهی در جهت هدف¬های گروهی (دانلی)

هنری فایول اولین کسی بود که جریان مدیریت را به وظایف یا کارکردها تقسیم و تعریف کرد. او پنج وظیفه اساسی برنامه¬ریزی، سازماندهی، فرماندهی، هماهنگی و کنترل را در مدیریت تشخیص و تعیین کرد.

بعد از فایول، صاحب نظران دیگر همان وظایف را، با مختصری تغییر، با اصطلاح های دیگر توصیف کردند.

* مهارتهای سه گانه مهم مدیران در سازمان- مدیران در هر سطحی که باشند (عالی، میانی و پایه) و در هر نوع سازمان رسمی که فعالیت کنند باید به مهارت های خاصی مجهز باشند تا بتوانند دانش و تجربه شخصی خود را برای رسیدن به اهداف سازمان به طور مؤثر بکار گیرند.

رابرت کاتز (1955) سه مهارت اصلی را که مدیران بدان نیاز دارند تعیین نموده است.

1- مهارت های فنی :

در سطوح پائین مدیریتی، مهارتهای فنی مهم¬ترین مهارت¬ها را تشکیل می¬دهند و اغلب به جنبه¬های فنی شغل مربوط می¬شود. این مهارت¬ها شامل دانایی و توانایی در انجام وظایف ویژه و چیرگی در کاربرد ابزار و تجهیزات مختص آن وظایف است.

مهارت¬های فنی شامل کسب آموزش و تجربه¬اندوزی است که به کمک مهندسان، معماران و متخصصان، هم در مدرسه و هم در محیط کار، حاصل می¬آید.

این مهارتها چون قابل مشاهده، سنجش و اندازه گیری هستند می توان در آنها به بالاترین درجه تبحر و توان مندی رسید.

مدیران پایه یا سطوح عملیاتی بیشتر از سایر سطوح نیازمند بکارگیری و استفاده مهارت های فنی هستند.

2- مهارت های انسانی :

این مهارتها به مدیران این امکان را می دهد که با افراد و در کنار آن ها و با ارتباط موثر با گروه ها کار کنند. مهارت های انسانی در نقطه مقابل مهارتهای فنی قرار دارند. یعنی کار کردن با مردم در مقابل کار کردن مشارکتی زمینه را برای یادگیری غیرمستقیم مهارت های انسانی فراهم می سازند. مدیران همه سطوح سازمانی به این مهارت نیازمندند. چون آنان برای نیل به اهداف سازمان به افراد داخل و خارج سازمان وابسته اند.

3- مهارت های ادراکی یا مفهومی :

این مهارتها توانایی هماهنگ کردن و وحدت بخشی را به مدیران می دهد تا آنان بتوانند سازمان را به صورت یک کل یا سیستم مشاهده و روابط متقابل بخش های مختلف و چگونگی تأثیر تغییر هر قسمت در کل سازمان را درک، تجزیه و تحلیل و پیش بینی کنند.

یادگیری مهارتهای ادراکی مستلزم یادگیری نظریه ها، نکته ها و اصول کلیدی مربوط به علوم رفتاری، نظریه های سازمان و مدیریت، شناخت وظایف مدیریت و تصمیم گیری و کاربرد عملی آنهاست. مدیران عالی نیازمند بیشترین بکارگیری و استفاده از مهارت ادراکی هستند.

مدیریت سازمانهای فرهنگی و اجتماعی :

کارکنان، متخصصان، مسئولین فرهنگی و اجتماعی برای هدایت سازمان های فرهنگی و اجتماعی حوزه کاری خود نیاز به شناخت و یادگیری آن چه تاکنون مطرح شد را دارند. اما هدایت مطلوب سازمانهای فرهنگی و اجتماعی علاوه بر شناخت و یادگیری اصول و مبانی فوق نیاز به این دارو که افراد، فرهنگ و عناصر فرهنگی و مفاهیم اجتماعی آن را نیز بدانند تا بتوانند با تلفیق و ترکیب تمامی آنها با آگاهی و شناخت، توان مندی و مهارت، درایت و دور اندیشی سازمانهای کاری خود را هدایت، نظارت و سرپرستی کنند.

مفهوم فرهنگ :

از فرهنگ تعاریف مختلفی ارائه شده است. اما جامع ترین تعریفی که از فرهنگ شده تعریفی است که تابلور بیان کرده است :

فرهنگ یک جامعه عبارت است از افکار، عقاید، آرزوها، مهارت ها، اخلاقیات، ابزار و وسایل، امور مربوط به زیبایی و کارهای هنری، آداب و رسوم و موسسه هایی که افراد این اجتماع در میان آنها تولد یافته و رشد می کنند.

عناصر کلیدی فرهنگ :

فرهنگ هر جامعه مشتمل بر سه عنصر است :

1- عناصر عمومی یا مشترک :

منظور از این عناصر امور و رفتاری هستند که در بین تمام مردم یک جامعه عمومیت دارند. مثلاً نوع غذا، لباس.

2- عناصر تخصصی :

به گروه یا گروه هایی از مردم در فرهنگ بر می خوریم که در حرفه معینی تخصص دارند و معلومات و مهارت های لازم جهت انجام یک شغل را دارا می باشند. این گروه ضمن اینکه با سایرین زندگی می کنند و عناصر عمومی در رفتار و عادتها و افکار ایشان به چشم می خورد ولیکن در موقع انجام حرفه خود، رفتار و آداب خاصی از خویش بروز می دهند. مانند معلمین، کارمندان و ... .

 

 

3- عناصر اختراعی :

منظور از این عناصر، راه¬ها و طرق انجام یا طرز فکر خاصی است که نه تنها بین همه مردم عمومیت ندارند بلکه تمام اعضای یک گروه نیز از این نحوه فکر یا عمل پیروی نمی¬کنند مانند روش معینی از تهیه لباس که فقط عده معدودی در جامعه از آن پیروی می کنند.

عناصر مهم دیگر در مدیریت فرهنگی و اجتماعی :

* دانش و دانایی مهم¬ترین سرمایه¬های هر سازمانی است- سازمانی که از این موهبت بیشتر برخوردار باشد یقیناً با چالش¬های موجود بهتر برخورد کرده و در عرصه رقابت موفق تر خواهد بود.

دانش پایه جدید ثروت است. وقتی دانش مبنای ثروت است کارکردن و یادگرفتن مفهومی یکسان خواهند داشت.

* منابع انسانی مهم¬ترین سرمایه کسب و کار هستند- اقدامات و سیاستهای پرسنلی خوب و صحیح علاوه بر توانایی مدیر در استفاده از تمایل و توانایی های کارکنان از عوامل موفقیت سازمان است.

* فن آوری های نوین ارتباطی- اطلاعاتی که انسان را وارد عصر شاهراه¬های الکترونیکی و نظام های چند رسانه ای چون کلاس های مجازی (Virtual Classrooms)، مدارس مجازی (Virtual School) دانشگاه مجازی (Virtual University) و ... کرده که در آن مسابقه عجیبی میان کشورها برای وصل شدن به شبکه¬های اطلاعاتی و ارتباطی آغاز شده است.

می¬گویند جامعه¬ای در حال تکوین است که بیشتر مجازی است یعنی همه چیز در آن در حال دیجیتالی شدن است.

دشواریهای مدیریت فرهنگی و اجتماعی :

حوزه ای فرهنگی بسیار مهم¬تر از مسائل سیاسی هستند. اما برای مدیران فرهنگی و اجتماعی تفکیک مسائل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بسیار مشکل خواهد بود. با این وجود صحنه رویارویی در دنیای امروز صحنه فرهنگی است. این صحنه ویژگیهایی دارد که صحنه نظامی فاقد آن است.

1- اولین ویژگی صحنه فرهنگی، نوع هدف گیری آن است. هدف اصلی در هجوم فرهنگی، هویت و شخصیت انسان ها به قصد واگرایی آنها از ریشه ها و اصالت های فرهنگی و دینی خویش است.

تسخیر ذهن ها مقدمه تسخیر همه داشته های یک ملت به شمار می رود.

2- ویژگی دوم صحنه فرهنگی وجود عناصری است که در جامعه خودی قرار دارند اما دل و رفتار آنان با طرف مقابل تنظیم می شود این افراد به راحتی شناخته نمی شوند. به دلیل پیچیدگی مسائل و مباحث فرهنگی، مدیریت و سرپرستی امور فرهنگی در مقایسه با امور دیگر سخت تر است.

3- ویژگی سوم قلمرو فرهنگ است که می توان به دو صورت گسترده یا محدود تعریف کرد.

اگر گستره فرهنگ را فقط کارهای رسمی وزارتخانه ای که وظایف آن را بر عهده دارد بدانیم طبعاً آنرا محدود کرده ایم.

از نگاه دیگر فرهنگ مفهوم بسیار وسیعی دارد که همه جوانب اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و اعتقادی جامعه را در بر می گیرد که می توان از آن به عنوان میراث فرهنگی یاد کرد که نشان دهنده وسعت و گستردگی فرهنگ می باشد.

4- فرهنگ جامعه مقوله ای کیفی است. و هدایت و سرپرستی و برنامه ریزی برای مقوله های کیفی مانند مقوله های کمی ساده و بدون اشکال نیست.

مثلاً نمی توان نقاشی میکل آنژ با نقاشی بیکاسو را با یکدیگر مقایسه کرد.

در فعالیت های فرهنگی اصولاً مفهوم عدد مطرح نمی شود بلکه به جای آن رضایت یا عدم رضایت مورد نظر قرار می گیرد.

 

 

مسئولیت فرهنگی و اجتماعی سایر سازمانها :

سازمانهای موجود در جامعه علاوه بر انجام وظایف کلاسیک خود که تحقق بخشی به اهداف سازمان می باشد. به انجام فعالیت های دیگر نیز مکلف شده اند که اصطلاحاً این وظایف را مسئولیت اجتماعی و فرهنگی نام نهاده اند. لذا مدیران در کنار ایفای نقش تصمیم گیری، برنامه ریزی، سازماندهی، هماهنگی، رهبری، نظارت و ارزیابی بایستی به مؤلفه های فرهنگی و اجتماعی موجود در سازمان خود نیز توجه کافی معطوف دارند.

به زعم اندیشمندان و صاحب نظران مدیریت، مسئولیت فرهنگی و اجتماعی تنها مختص سازمانهای ذی ربط نیست بلکه سطوح مختلف جامعه و تمام سازمانها را در بر می گیرد.

حکومت نیز به منزله قلب جامعه و مرکز سیاست گذاریهای کلان فرهنگی و اجتماعی، تصمیم هایش تأثیر مستقیم بر روی کلیه بخش های جامعه دارد.

بررسی روابط عمومی به عنوان نمونه¬ای از یک سازمان اجتماعی درگذشته وظایف روابط عمومی صرفاً در یک حیطه آن هم بحث تبلیغات و امور تبلیغاتی خلاصه می¬شد به گونه¬ای که با ذکر عبارت روابط عمومی، مفهوم تبلیغات در اذهان متجلی می¬شد ولی با گسترش فن¬آوری اطلاعات و ارتباطات، سیستم های سازمانی و گستره فعالیت¬ها، روشن شدن جایگاه روابط عمومی از دیدگاه نقشی که ایفا می کند به عنوان یکی از کلیدی ترین خرده سیستم های هر سازمان حوزه های دیگری به آن اضافه شد.

وظایف روابط عمومی یک سازمان به شرح زیر است :

1- کارکرد اطلاع رسانی، 2- کارکرد ارتباطی، 3- کارکرد تبلیغاتی.

کارکرد اطلاع رسانی :

در این حوزه وظیفه روابط عمومی های یک سازمان تهیه، تولید و توزیع اطلاعات مورد نیاز هر یک از مخاطبان (درونی و بیرونی) سازمان می باشد.

اطلاع رسانی یکی از مأموریت های اولیه و مهم روابط عمومی ها در عصر اطلاعات می باشد. با این بینش روابط عمومی ها به سه گروه از مخاطبان آمار و اطلاعات ارائه می دهند.

* ارائه آمار و اطلاعات به مردم :

روابط عمومی ها باید اطلاعات عمومی مورد نیاز مردم را به انحاء مختلف در اختیار مردم قرار دهند. به عبارتی با دیدگاه مشتری مداری آن دسته از اطلاعاتی را که مردم در زمینه سازمان متبوع به آن نیاز دارند در اختیار آنان قرار دهند.

 

 

* ارائه آمار و اطلاعات به متخصصان و دانشگاهیان :

هم اکنون بسیاری از محققان و مدرسان و متخصصان جهت انجام فعالیت های پژوهش و آموزش نیاز به اطلاعات و آماری پیدا می کنند که در سازمان مورد نظر موجود خواهد بود. وظیفه روابط عمومی سازمان این است که اطلاعات مورد نیاز متخصصان را در اختیار آنان قرار دهند. این وظیفه از جمله بحث های جدیدی است که به حوزه روابط عمومی وارد شده است.

* ارائه آمار و اطلاعات به مدیران :

از جمله وظیف روابط عمومی ها ارائه آمار و اطلاعات مورد نیاز مدیران برای تصمیم گیری است. غالب این اطلاعات محرمانه و نتیجه افکار سنجی ها و پژوهش هایی است که توسط کارشناسان و محققان روابط عمومی صورت می پذیرد. مدیران جهت برنامه ریزی و تصمیم گیری در حوزه فعالیت های سازمانی نیاز به این اطلاعات و یا نتایج آنها خواهند داشت.

کارکرد ارتباطی :

روابط عمومی ها نیاز به برقراری ارتباط با مخاطبان خود دارند در مجموع می توان ارتباط در روابط عمومی ها را به دو دسته کلی تقسیم کرد : ارتباط درون سازمانی و ارتباط برون سازمانی (ارتباط با رسانه ها و مطبوعات و ارتباط با مردم جامعه).

در درون سازمان روابط عمومی¬ها پل ارتباطی بین مدیران سازمان با کارکنان هستند. روابط عمومی با ایفای وظیفه مذکور هم به کارکنان کمک می کند تا مشکلات و مسائل خود را حل نموده و هم ایده¬های نو آنان را به مدیران منتقل می سازد. از طرفی مدیران نیز براحتی از مجموعه نظرات پرسنل سازمان نسبت به خود و جایگاه مدیریت در سازمان آگاهی های لازم را کسب کرده و از نتایج آن در بهبود و بهسازی سازمان و مدیریت سازمان استفاده خواهند نمود.

در بعد بیرونی روابط عمومی پل ارتباطی با مردم، رسانه¬ها و وسایل ارتباطی جمعی است. دریافت پیام¬های مردمی بصورت شبانه روزی و انتقال آن به متولیان و تصمیم گیران سازمان از جمله کارهای مهمی است که نقش به سزایی در بهبود فعالیت های سازمان داشته است.

روابط عمومی¬ها همچنین به ایجاد ارتباط با مطبوعات و رسانه¬های جوع می-نمایند. رسانه¬ها و روابط عمومی¬ها هر دو به هم نیازمند هستند. فهرست انتشار، تداوم انتشار و فراگیری و پوشش مخاطبان از جمله ویژگیهای رسانه ها می باشد که باعث جلب توجه روابط عمومی سازمان می باشد و از طرفی رسانه ها نیز به دلیل اینکه به راحتی می توانند به اطلاعات مورد نیاز خود در سازمان دست یابند تمایل زیادی به ایجاد ارتباط با روابط عمومی ها دارند.

کارکرد تبلیغاتی :

در بعد تبلیغاتی، روابط عمومی ها با بهره گیری از شعارها و اصول تبلیغاتی اقدام به معرفی سازمان و جایگاه آن در بین مردم می نمایند. روابط عمومی با هدف اقتصادی از تبلیغات برای شناساندن سازمان و حفظ و تداوم بازاریابی (جلب مشتری) استفاده می کنند.

بهره گیری از چاپ نشریه های ادواری به عنوان پیام سازمان، چاپ بروشور، تهیه تیزرهای تلویزیونی از جمله راهکارهایی هستند که روابط عمومی از آنها بهره می گیرند.

 

فرهنگ سازمانی : سیستمی از استنباط مشترک است که اعضا نسبت به یک سازمان دارند و همین ویژگی موجب تفکیک دو سازمان از یکدیگر می شود.

فرهنگ سازمانی از دیدگاه جیمز پرسی : افراد یک سازمان دارای ارزشهای مشترک، عقاید، معیارهای مناسب برای رفتار، زبان مخصوص، رمزها و سایر الگوی فکری و رفتاری هستند و بطور خلاصه فرهنگ سازمانی الگویی از مقاصد مشترک افراد است.

فرهنگ سازمانی از دیدگاه تمامی پژوهشگران: مجموعه ای از ارزشها، عقاید، باورها،فرضیات و هنجارهای مشترک حاکم بر یک سازمان یاد می کنند.

10 ویژگی مهم سازمان فرهنگی: عملکرد،صداقت،رقابت،روحیه کارگروهی،روحیه سازمانی،نوآوری، حمایت مدیریت،موفقیتهای فردی،وفاداری و یابقه تاریخی سازمان.

سه سطح فرهنگ سازمانی: 1- مصنوعات و ابداعات: تمام پدیده هایی که یک فرد می تواند ببیند،بشنود و احساس کند مانند زبان، تکنولوژی داستانها و جشنها که این سطح قابل مشاهده است.

2- ارزشهای حمایتی: ارزشهایی است در مورد اینکه چگونه کارها باید انجام شوند یا اینکه فرد در وضعیت جدید چه عکس العملی از خود باید نشان دهند. این سطح کمتر قابل مشاهده است.

3- مفروضات اساسی: شامل عقایدی است در مورد اینکه یک سازمان چگونه باید عمل کنند. مثلا" تصمیم گیری در یک سازمان توسط افرادی که دارای اندیشه عالی هستند صورت می گیرد واین سطح قابل مشاهده نیست.

سه عامل در حفظ و نگهداری فرهنگ سازمانی

1- گزینش: هدف این است که افراد ی شناسایی و استخدام شوند که برای انجام موفقیت آمیز کار مورد نظر دانش ،اطلاعات ،مهارت و تواناییهای لازم را داشته باشند.

2- مدیریت عالی سازمان: مدیران ارشد از طریق گفتار و کردار،هنجارها و معیارهایی را ارائه می کنند که پس از طی سلسله مراتب به همه جای سازمان می رسد.

3- جامعه پذیری: مسئله مهم این است که افراد با فرهنگ سازمان خو بگیرند وآن را رعایت نمایند. بطور کلی به پذیرش و رعایت فرهنگ سازمانی جامعه پذیری کارکنان گفته می شود.

تفاوت سازمان فرهنگی با آموزشی: در سازمان هنری هدف انجام فعالیت هنری است اما در سازمان آموزشی هدف اصلی آموزش هنر است.

اشتراکات نهادهای اجتماعی: 1- هدف 2- کارکرد 3- ضرورت

ویژگیهای عمومی مدیران: 1- شخصیت 2- جذابیت 3- تعهد و مسئولیت 4- کفایت وشایستگی              5- شجاعت 6- بینش 7- تمرکز 8- ابتکار

شخصیت: رفتار هر شخص نشان دهنده شخصیت اوست به همین دلیل نمی توان اعمال یک رهبر را از شخصیت او جدا دانست. شخصیت یک انتخاب است یعنی فرد خودش با اعمالی که انجام می دهد شخصیت خود را می سازد.

جذابیت: توانایی جلب افراد به سمت خود است. برای داشتن جذبه باید از موارد زیر پرهیز کرد:           1- غرور و تکبر 2- تزلزل ( اگر با شخصیتی که دارید راحت نیستید دیگران هم با شما راحت نیستند) 3- دم دمی بودن( اگر مردم ندانند که چه چیز ازشما انتظار داشته باشن دست از انتظار خواهند کشید)     4- کمال گرایی ( مردم از انتظارات غیر واقع بینانه متنفرند ) 5- بد گمانی( مردم دوست ندارند دائما" تحت نظر باشند)

تعهد و مسئولیت: تعهد یعنی انجام کار به بهترین وجه مسئولیت. مسئولیت یعنی انجام کار طبق موازین تعریف شده. معیار واقعی تعهد عمل است. کلید ارتباط موثر سادگی (استفاده از کلمات ساده) است. صداقت شرط مهم ارتباط است( به چیزی که می گویید ایمان داشته باشید و با چیزی که می گوییم زندگی کنیم.

شجاعت: بدون بینش معنی ندارد. تصمیم با شجاعت با بینش همراه است و ترس رهبر را محدود می کند. موقعیت رهبری به کسی شجاعت نمی دهد، اما شجاعت می تواند او را در موقعیت رهبری بنشاند. شجاعت نیروی عبور از قلمرو آشنا و پاگذاشتن در قلمرو جدید است. شجاعتدر یک رهبر، روح تعهد در پیروان می دمد. ترس رهبر را محدود می کند.

 

ویژگیهای رهبران کارآمد

1- از مشکلات نمی ترسند.  2- واقعیت را می پذیرند.   3- تصویر بزرگ را می بینند و در جزییات غرق نمی شوند.   4- هر بار به یک کار دست می زنند.  5- در هنگام سقوط یا شکست از هدف خود دست نمی کشند.

 

ابتکار: گوش دادن و شور وشوق داشتن.

اهداف یک سازمان: اهداف یک سازمان را قلمرو،سطح،محدوده و نوع مسئولیت مدیران فرهنگی آن تعیین می کند.

ویژگی اختصاصی مدیران فرهنگی: بر فلسفه سیاسی،اجتماعی و اعتقادی هر کشور مشروط است.

منابع تبیین ویژگی مدیران فرهنگدر جمهوری اسلامی عبارتند از: 1- ارزشها و آرمانهای نظام جمهوری اسلامی  2- اصول و سیاستهای کلان فرهنگی نظام جمهوری اسلامی  3- اهداف و سیاستهای فرهنگی کشور در برنامه های پنج ساله   4- رسالت، اهداف و وظایف سازمانهای فرهنگی

ویژگیهای معرفتی و شناختی مدیران فرهنگی

1- آشنایی با اصول و سیاستهای فرهنگی نظام جمهوری اسلامی   2- آشنایی با مفهوم،عناصر و ماهیت فرهنگ    3- آشنایی با زیزبنای فکری و فلسفی فرهنگها        4- شناخت فناوری نوین ارتباطات      5- نوآوری، ابتکار و برخورداری از خلاقیتهای ذهنی

خصائص ارزشی مدیران فرهنگی

1- ایمان و اعتقاد به آخرت   2- تقوی( متقی بودن)  3- توکل به خداوند در همه امور  4- عدالت       5- نوع دوستی( انسان گرایی)  6- تکامل گرایی

رفتار سازمانی مثبت: عبارت است از شناسایی و بکارگیری تواناییهای بالقوه مثبت روانشناختی منابع انسانی که قابل سنجش و توسعه برای بهبود عملکرد سازمانی قابل مدیریت است.

پنج بعد رفتار سازمانی مثبت عبارتند از: 1- اعتماد به نفس و خود باوری(باور فرد به انجام موفقیت آمیز کارها)   2- امید(تعیین اهداف برای آینده و شناسایی راههای رسیدن به آن)   3- خوش بینی(توجه به علل مثبت و تاکیر بر پشتکارو موفقیت برای تحقق انتظارات)  4- آرامش ذهنی(رفاه ذهنی و رضایت از زندگی)    5- هوش احساسی(توانایی شناسایی و مدیریت احساسات خود ودیگران)

ارتباط

برخورد بین دو پدیده یا موجود را که منجر به اشتراک، همبستگی، واکنش و مبادله پیام شود را ارتباط می نامند.

ارتباط از دیدگاه چارلز کولی: فرایندی است روابط انسانی بر اساس و بوسیله آن بوجود می آید و تمام مظاهر فکری و وسایل انتقال و حفظ آنها در زمان و مکان بر پایه آن توسعه می یابد.

تعریف ارتباط توسط انجمن بین المللی تحقیقات ارتباط جمعی: منظور از ازتباط روزنامه ها،مجلات، نشریه ها،رادیوها،تلویزونها، کتابها،ارتباط از راه دور(تلفن،تلگراف و کابلهای زیردریایی) و پست است.

ارتباط به معنای مفرد: جریانی است که ضمن آن پیام از منشا به مخاطب منتقل می شود و شامل چگونگی بیان مطلب برای یک فرد است.(ارتباط دوسویه از مبدا به مقصد)

ارتباطات به معنای جمع: به وسایل و روشهای ارتباطی اطلاق می شود. مانند موسسه مطبوعاتی

روابط بین المللی: دیپلماسی،روابط بین کشورها و محدود است. به لحاظ نظری شامل ارتباطات در بین مرزهای ملی و بین کشورهاست.

روابط فرهنگی : نامحدود و پذیرش اجتماعی یک جامعه است. در هر جا بین مردم دارای فرهنگهای متفاوت رخ می دهد.

نقش دانشحویان در ارتباط فرهنگی: فرهنگ خارجی در یک کشور نیابتا" یعنی از راه تجارت مربوط به دانشجویان در بازگشت به وطنشان تجربه می شود. بررسی نگرش دانشجویان نسبت به کشور میزبان و کشور خود ،تغییرات کلی در این نگرشها و دلایل این تغییرات جالب است.بررسی تجارب این دانشجویان و درآمیختگی آن با ساختار ارزشهای فردی نیز جالب است.

ماده 8 کنواسیون سازمان جهانی مالکیت معنوی

1-آثار علمی،ادبی و هنری 50 سال پس از مرگ نویسنده        2- نمایشهای هنرمندان بازیگر،صداهای ضبط شده و برنامه های رادیویی 30 سال پس از مرگ  4- اختراعات در کلیه زمینه های فعالیت انسان 5- طراحیهای صنعتی 6- علائم و ناتمهای تجاری و علائم خدماتی 7- حمایت در برابر رقابت نامطاین مدت در آثار سینمایی، عکاسی و اثر متعلق به خود شخص حقوقی 30 سال است.

حقوق معنوی قابل انتقال به دیگری نیست ، اما پدیدآورنده می تواند هر یک از حقوق مادی خود را به دیگری منتقل کند یا اجازه استفاده از آن را به موجب قرارداد اعطا نماید.

قانون کپی رایت: حقوق معنوی پدیدآورنده اثر دایمی است ، ولی حقوق مادی طبق قانون حمایت از مولفان و مصنفان مصوب سال 1348 هر گونه اثر ادبی و هنری به مدت عمر پدیدآورنده و تا 30 سال پس از مرگ متعلق به وی می باشد که در سال 1389 این مدت طبق مصوبه مجلس به 50 سال افزایش یافت.

قوانین آثار ادبی و هنری در ایران

1- نقل قول از آثار با ذکر نام پدیدآورنده     2- استفاده شخصی و بدون هدف تجاری   3- تکثیر از اثر در کتابخانه های عمومی و موسسات علمی و آموزشی

سه ویژگی فعالیت فرهنگی: 1- شامل نوعی خلاقیت در تولید است.  2- به آفرینش و انتقال معنای نمادین آن می پردازد.  3- محصول آن بصورت بالقوه واجد ویژگی عقلانی است.

کالای فرهنگی: اثری است که ناقل احساس یا اندیشه است و در دو نوع خصوصی و عمومی است.

مدیریت هنری: اشتراکات حسی افراد را بدست می آورد و تفاوت آن با سایر مدیریتها در اهمیت اجتماعی ماموریت و وظایف آنها،حساسیت عمومی مردم نسبت به آنها،دشواری و پیچیدگی وظایف و ارزشی بودن وظایف دانست. سازمانهای هنری پدیدهای اجتماعی هدفمند با کارکردهای اساسی و و فعالیتهای مشخص که تحقق اهداف فرهنگی و هنری را دنبال می کند.

برای تشکیل هرسازمان 3 عمل صورت می گیرد: 1- تقسیم کار 2-اختیارو مسئولیت 3- روابط

ریشه سازمانهای هنری: محیط اجتماعی زمینه است که سازمانهای هنری درآن ریشه دارند.

انواع سازمانهای هنری

1- سازمانهایی که با مامریت و اهداف اصلی سازماتنهای هنری ارتباط مستقیم دارند مانند صدا و سیما و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.

2- سازمانهایی که با اهدداف اصلی سازمانهای هنری ارتباط غیر مستقیم دارند مانند شورای انقلاب فرهنکی و مجمع تشخیص مصلحت نظام.

سازمان خلاق: آگاهانه،دقیق و عالمانه حرکت می کند و برای حل مشکلات از این چهار مرحله بهره می گیرد: 1- آمادگی(با کمک شیوه های تثبیت شده به حل مشکلات می پردازد)   2- پروردن(در ضمیر نیمه آگاه، ایده های غیر منطقی برای حل مشکلات کنارهم گذاشته میشوند)    3- روشنگری(لحظه غیرمنتظره اما آگاهانه برای حل مشکلات است) 4 - اثبات(آژمون کنترل شده برای اثبات و تایید اینکه مشکل واقعا" حل شده است)

وظیفه مدیر هنری: یافتن علایق مشترکی است که بتواند فرایند خلاقیت در آن واحد را با دیدگاهی هنری و نجاری آغاز کرده و و توسط توافقات با سالنهای تئاتر، تالارهای کنسرت،موزه ها و گالریها و تاحتی حامیان و تامین کنندگان مالی کار نهایی ساخت.

هنرمند متعهد: سخت به دین،آیین و فرهنگ جامعه خود پایبند است و اصول مدیریت هنری در جامعه خود یعنی داشته ها+ الزامات.

پیامدهای توجه به اصول مدیریت هنری: هدف گذاری عملیاتی،طرح ریزی و اجرای برنامه های هنری را بصورت اثربخش تضمین می نماید. اصول مدیریت هنری برای مدیران و کارگزاران فرهنگی راهنماست چون اول اینکه الزامات رسالت و اهداف تلقی می گردد و دوم اینکه ناظر و حاکم بر تمام فرایند عملیات است و بکاربستن آن تضمین کننده قابلیت های مورد نظر در رسالت فرهنگی است.

عناصر رهبری هنری

نظارت هنری شوق تجربی هنری سرسختی هنری چندکارگی هنری قاطعیت هنری کارآفرینی هنری

 

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی